جاتون خالی بی دوعت رفتم عروسی دیدم دوتا در هست
۱_ مهمان با کارت
۲_ مهمان بدون کارت
چون کارت نداشتم از در دومی رفتم تو باز دوتا در بود
۱_ مهمان با هدیه
۲_ مهمان بدون هدیه
چون هدیه نداشتم از در دومی رفتم رسیدم به خیابون اصلی نامردا
جاتون خالی بی دوعت رفتم عروسی دیدم دوتا در هست
۱_ مهمان با کارت
۲_ مهمان بدون کارت
چون کارت نداشتم از در دومی رفتم تو باز دوتا در بود
۱_ مهمان با هدیه
۲_ مهمان بدون هدیه
چون هدیه نداشتم از در دومی رفتم رسیدم به خیابون اصلی نامردا
تا حالا دقت کردین مدرسه برادر دوقلوی جهنم هم هستد مدرسه تو این دنیا هست تو اون دنیا هم جهنم هست مدرسه ما رو برای جهنم آمده میکنه تا کشفیات دیگر خداحافظ 😂😂😂👋
تولد دوستم بود یادم رفت براش کادو بیارم هیچی تا یک هفته باهم حرف نمی زد منم خیلی معمولی رفتار می کردم 😌 چون اصلا دوستم نبود 😂😂😝
سلام من تازه کار هستم و اگر بد شده ببخشید دیگه ( توجه توجه این ماجرا به من مربوط نیست با تشکر سویل)
من تو باغچه در حال بیل زدن بودم 😂😂 ( من : تو 🙄 طرف : بابام اشتباه گفتم 😁😞 ) من درحال کاشتن دانه بودم که ( یک سوال چند ساله هستی🤔🤔 طرف: آخه این چه ربطی داره😫 من : خیلی ربط 😁😁 طرف: ۱۷ امر دیگه ای نیست من : نه ) که یک ماشین اومد از توش یک آقا خانم و پسر حدودی هم سن من بود ( من : مبارکه مبارک کی بیایم محضر طرف:😡 هیچ وقت) اون داشت به باباش کمک میکرد من هم به بابام دستور می دادم ( من : بیچاره بابات 😞😞خوش به حال بابای پسره😂 طرف: 😡😡 من : آرام باش آرام😅😅 طرف : 😡😡 حرف نزن) بابام رفت آب بیاره بابای اونم رفت یک چیز نا معلوم بیاره پسره یواش یواش نزدیک من شد و گفت با من ازدواج میکنی ( من : چی جواب دادی 😶😶 طرف: میگم صبر کن ) گفتم نه با چوب هم افتادم دنبالش
پایان